فریاب خرد «۵» همه را دوست دیدن
MP3•Trang chủ episode
Manage episode 415028216 series 3272245
Nội dung được cung cấp bởi DADAR. Tất cả nội dung podcast bao gồm các tập, đồ họa và mô tả podcast đều được DADAR hoặc đối tác nền tảng podcast của họ tải lên và cung cấp trực tiếp. Nếu bạn cho rằng ai đó đang sử dụng tác phẩm có bản quyền của bạn mà không có sự cho phép của bạn, bạn có thể làm theo quy trình được nêu ở đây https://vi.player.fm/legal.
دوستان . . . جهان هستی از دوستی پیدایش مییابد، فلسفهی ایرانیست. دوست گرانیگاه فرهنگ گوهری ایران است. چون خدای ایران که دوست باشد جان هر انسانی است، همان بنیاد هخامنی. ایرانی به آتش جان، هوفریان/پریان میگفت. فرید، فریده، فریاد و فرهاد.. از دوست میآیند. آفریدن=فرید=مهر و دوستی که بن آفرینش است. واژهی افریته یا دژآل که دجال و زشت ساخته شدهاند هم به دوست برمیگردند که دهش و رادی و جوانمردی ویژگی آنها بوده است. واژههای غربی امروزی مانند فرند و فرویند.. که معنای دوست دارند هم ریشهی ایرانی دارند. ابر (باد و آذرخش/آب و آتش) در اوستا، دوانره آمده است که به مانای از خود آفریدن، دارندهی اصل مادینگی و نرینگی به هم چسبیده در میان خود است. به رگبار در کردی هنوز خرّم میگویند. در بندهش ابر جام باده است، چراکه با همهی جهانیان میآمیزد. گمیختن=آمیختن=میختن=میغتن=باهم دوسیدن ، واژهی مغه، همان پیر مغان حافظ، که در عربی مجوس شده است. گم، که در عرفان ما بسیار به کار رفته است، شوربختانه امروزه ما تنها معنای دومی که به آن دادهاند، تا مانای نخست آن را پوشش دهند، میشناسیم! مولوی میگوید؛ گم شدن در گم شدن دین من است/نیستی در هست آیین من است ، به چم خدا در انسان و انسان در خدا گم میشود. خدای ایرانی فراسو و مادون و ماورا و تافته جدا بافته نبوده است. یا فریدالدین عطار در راستای آنچنان در هم گمند، که بایستی برای شناخت یکی، دیگری را جستجو کرد و یافت میسراید؛ تو از دریا جدایی و عجب این/که این دریا ز تو یک دم جدا نیست/تو او را حاصلی و او تو را گم/تو او را هستی اما او تو را نیست
…
continue reading
115 tập